معجزه فروشی نیست-

معجزه فروشی نیست

معرفی کتاب معجزه فروشی نیست

کتاب معجزه فروشی نیست داستانی کوتاه اثر دوریس لسینگ است.

چند سالی بود که خانواده فارکوآر بچه دار نمی‌شدند تا این‌که بالاخره تدی کوچولو به دنیا آمد و آنها هم از شادی خدمتکاران‌شان بی‌بهره نماندند. خدمتکارانی که به بهانه‌ی شادی بابت قدم نو رسیده دور هم جمع شده بودند هر کدام هدایایی نظیر مرغ و تخم مرغ و گل به ملک رعیتی آوردند. آن‌ها با دیدن موهای نرم طلایی رنگ و چشمان آبی نوزاد فریاد شادی سر می‌دادند و به خانم فارکوآر تبریک می‌گفتند انگار که کار شاقی کرده باشد و صد البته که کار شاقی کرده بود. به همین خاطر در برابر عکس العمل مردد و ستایشگر بومیان لبخندی گرم و دلنشین روی چهره‌اش نقش می‌بست.

معجزه فروشی نیست
معجزه فروشی نیست