داستان یک ساعت-

داستان یک ساعت

معرفی کتاب داستان یک ساعت

کتاب داستان یک ساعت داستانی کوتاه اثر کیت چاپین است.

سینه اش پر آشوب بالا و پایین شد. شروع به فهمیدن چیزی کرده بود که نزدیک می‌آمد تا صاحب او شود و او داشت با تلاش آن را به خواست خود به عقب می راند. با تمام بی قدرتی دو دست سفید و ضعیفش. وقتی خود را رها کرد، زمزمه کوچکی از کلمات از لب‌های کمی بازش بیرون آمد. بارها و بارها با نفس نفس گفت: " آزاد، آزاد، آزاد" نگاه خالی و وحشتناکی که دنبالش بود از چشمانش رفت. چشم‌هایش تیز و روشن شدند. نبضش تند زد و خون جهنده ذره ذره بدنش را گرم و آرام کرد.

آیکون مولفان مولفان

کیت چاپین
داستان یک ساعت
داستان یک ساعت