کوچک‌ترین چیزها را می‌دیدم-

کوچک‌ترین چیزها را می‌دیدم

معرفی کتاب کوچک‌ترین چیزها را می‌دیدم

کتاب کوچک‌ترین چیزها را می‌دیدم اثر ریموند کارور (Raymond Carver) داستان زنی است که صدای در و نرده‌های حیاط، خواب را از چشمان او می‌گیرد و او در شب به دنبال علل صدا می‌گردد.

در قسمتی از کتاب کوتاه کوچک‌ترین چیزها را می‌دیدم می‌خوانید:

این ماجرا بعد از زمانی بود که سام، «میلی» را از دست داده، دوباره ازدواج کرده و دوباره بچه‌دارشده بود، همه و همه در کوتاه‌ترین زمان ممکن. میلی برای من‌هم دوست خوبی بود تا این‌که از دنیا رفت. چهل و پنج‌سال بیشتر نداشت که مرد. ایست قلبی. درست وقتی که داشت با ماشین وارد حیاط خانه‌شان می‌شد، آن اتفاق افتاد. ماشین هم رفت و رفت تا خورد به ته سایبان.
«این را نگاه کن.» سام این را گفت و پاچه‌های شلوارش را بالا کشید و چمباتمه زد. نور چراغش را به زمین انداخت.
نگاه کردم و جانورهایی مثل کرم را دیدم که روی خاک می‌لولیدند.

کوچک‌ترین چیزها را می‌دیدم
کوچک‌ترین چیزها را می‌دیدم