سایه‌های سیاه-

سایه‌های سیاه

معرفی کتاب سایه‌های سیاه

کتاب سایه‌های سیاه اثر سید فرنام قدیمی، شامل داستان‌هایی کوتاه با سبکی نو و خاص است. در این کتاب نقاش زبردستی را می‌بینیم که دلباخته‌ی همسرش است، در حالی‌که در جهان دیگری گم شده. در داستان دیگر، شاهد بیمار روانی‌ هستیم که داروها پاسخگویش نیستند و بیگانه در مرزهای آسمان قدم برمی‌دارد.

در بخشی از کتاب سایه‌های سیاه می‌خوانیم:

او مال جهان دیگری بود. دنیای مردگان! آره..! جوابش همین بود. بعد از مرگ در جهان مردگان زیرِ زمین حتماً دوباره او را خواهم دید. اما این تمام ماجرا نبود.

بعد از این اتفاق من احساس درد در چشم‌هایم می‌کردم و درد هر لحظه وحشتناک می‌شد. انگار که دو مار افعی بزرگ‌ در حال خوردنِ چشم‌های من بودند و فقط از شدت این درد به خودم می‌پیچیدم و دستم را گاز می‌گرفتم. نمی‌توانستم چشمانم را باز کنم. روی تخت افتادم و چشم‌هایم را گرفتم. نفس‌کشیدن برایم سخت شده بود و آنقدر عرق کرده بودم که تمام بدنم خیس شده بود. دست‌هایم سِر شده بودند و هیچ کاری نمی‌توانستم بکنم. درد از چشم‌هایم به سمت بالا حرکت می‌کرد و شدیداً تیر می‌کشید که ناگهان با سرعت تندی از بالای سَرَم خارج شد.

فهرست مطالب

افسردگی، اختلال دوقطبی و چند بیماری دیگر
تنهایی
سایه‌های سیاه
سعادت آباد
حدود ساعت 5 بعد ازظهر
شیطان
عاشقانه‌های جنوب شهر

سایه‌های سیاه
سایه‌های سیاه