کنسرت سن ابیدیو-

کنسرت سن ابیدیو

معرفی کتاب کنسرت سن ابیدیو

کتاب کنسرت سَن اُبیدیو داستانی به غایت تکان‌دهنده به قلم بزرگ‌مرد فقید ادبیاتِ اسپانیا، آنتونیو بوئرو بایخو است، که روح مخاطب را از بیخ و بُن می‌لرزاند و دلش را از آرزوی جهانی بهتر، عادلانه‌تر و انسانی‌تر لبریز می‌کند.

همان‌گونه که ژان پُل بورِل در مقاله‌ی مبسوطِ انتهای کتاب اشاره می‌کند: «آنتونیو بوئِرو بایِخو (Antonio Buero Vallejo) به جستجوی جلبِ بیننده با "زیبا زنانِ" نیست، بلکه این کار را با موجوداتی غریب و ناآرام‌ کننده انجام می‌دهد: موجوداتی که فاقدِ چیزی هستند و گویی نهاداً با این فقدان شکل گرفته‌اند».

آنتونیو بوئرو بایخو در کتاب کنسرتِ سَن اُبیدیو (The Content At Saint Ovide) بار دیگر قشونی از کوران را از زاویه‌ای دیگر به تصویر می‌کشد. اگر کورانِ در تاریکی سوزان، در حاشیه‌ی واقعیتی انتزاعی، جِدالی قابیل‌گونه و صرفاً فلسفی را طرح می‌ریزند. کورانِ کنسرتِ سَن اُبیدیو، گرسنگانی فقیر و بی‌نوا در دل واقعیت تاریخیِ فرانسه‌ی به قهقرا رفته‌ی 1771 هستند و سرنوشت مردی بزرگ را رقم می‌زنند. اگر در تاریکیِ سوزان به جوانانی کور در بدو زندگی‌شان می‌پردازد و سیستم‌های آموزشی و پرورشیِ مخرب در روحِ اجتماع را که سعی در جعلِ واقعیت دارند، به نقد می‌کشد. کنسرتِ سن اُبیدیو، یک راست و بدون هیچ تَحاشی به سراغ کورانی در دل واقعیت این اجتماع می‌رود که حال در بزرگسالی نه با مشکلاتی صرفاً تجریدی بلکه با مشکلات عینی جامعه‌ای فروپاشیده از بی‌اخلاقی و درنده‌خویی دست به گریبانند. آنان که فرزندان گرسنگی، تحقیر، کتک، مرگ، تجاوز و بیماری هستند و در امواج پرتلاطم اقیانوس پلیدی‌ها، ستمگری‌ها و چپاول‌های انسان به دست انسان، بیهوده، به جستجوی روزنه‌هایی برای بقاء دست و پا می‌زنند. کنسرتِ سَن اُبیدیو فریاد تلخ و جانگزای بردگان، رنجبران و به تاراج‌رفتگان تاریخ است که در ماشین غول‌آسای جهانی شالوده بر بی‌عدالتی و بهره‌کشی، وجدان‌های پاک اعصار بشری را برای رهایی از زنجیر‌هایش فرا می‌خواند. فریاد له شدن و پُکیدن احساسات و عواطف محرومان که زیر فشارهای طبقاتی به مُلغمه‌ای درک‌ناپذیر و ناشناختنی اما سراسر دردآلود تبدیل می‌شود.

بخشی از کتاب کنسرت سن ابیدیو می‌خوانیم:

«دابید: از زنی مثل تو چه انتظاری می‌شه داشت؟
آدریانا: (فریاد می‌زند.) پس از چه کسی می‌شه انتظار داشت؟ از یک دخترِ تحصیل کرده‌ی مسخره؟ از یک خاتونِ رؤیاها؟ (مکث.)
دابید: (محکم.) برای چی این رو می‌گی؟
آدریانا: (می‌خندد.) دست از اِفاده بردارید! شما از زن‌هایی از جنسِ گوشت و استخوون چی می‌دونید؟
دابید: (سرد.) می‌دونم چه مزه‌ای می‌دَن و می‌دونم خوب مزه‌ای می‌دَن. ازشون چیز بیشتری نمی‌خوام.
آدریانا: (مرتعش.) پول‌شون رو می‌دی و می‌ری، هان؟ یک خوک، عینِ همه!
دابید: این رو تو باید بهتر بدونی!
آدریانا: بله که می‌دونم! شما مردها جرأت نمی‌کنید چیزی بیشتر از این بخواید! (با تمسخر می‌خندد.) برات آرزو می‌کنم به زودی زنی پیدا کنی که مجبور به خریدنش نباشی! (او دوباره سمت کنج می‌گردد.) اما از جنس گوشت و استخوون.»

فهرست مطالب

پرده‌ی اول
پرده‌ی دوم
پرده‌ی سوم
بوئِرو بایِخو، کور یا بینا؟
ناقصین
عصیان
کوران جدید
جهانی متعین تر
بوئِرو بایِخو، مردِ کور
بوئِرو بایِخو، مردِ بینا
عکس‌هایی از اجراهای مختلف

آیکون موضوعات موضوعات

ادبیات
کنسرت سن ابیدیو
کنسرت سن ابیدیو