سحرگاهان همافران اعدام می‌شوند-

سحرگاهان همافران اعدام می‌شوند

معرفی کتاب سحرگاهان همافران اعدام می‌شوند

قصه‌های کتاب "سحرگاهان همافران اعدام می‌شوند" درباره گوشه و کنار بزرگ‌ترین انقلاب تاریخ حیات بشر است یادگاری است عزیز که نادر ابراهیمی دوست دارد از خودش و بچه‌هایی که این یادداشت‌ها و خاطرات را به او سپردند، باقی بماند. انقلاب ما چنان بود که اگر صدها کتاب بزرگ درباره آن نوشته شود باز هم کم است.

در بخشی از متن این کتاب می‌خوانید:

همه می‌دانستند که زندگیِ هُمافَرها در خطر است. نِظامی‌ها عادت به اعتراض و سرپیچی ندارند. به آنها گفته بودند: باید کورکورانه اِطاعت کنید! سوآل نکنید! بَحث نکنید! حرف نزنید! هر چه می‌گوییم، بگویید «چشم»! این راه و رَسم خدمت در نظام است.

امّا هُمافَرها نظامی نبودند، و مجبور نبودند دستورها را بی‌چون و چرا اطاعت کنند. آنها «فکر» می‌کردند، و فکر کردن باعث می‌شد که متوجّهِ خیلی چیزها بشوند. آنها بیدار بودند و انسانِ بیدار، انسانی‌ست که از خیلی چیزها با خبر می‌شود و زیرِ بارِ حرفِ زور و حرفِ نادُرُست نمی‌رود. انسانِ بیدار می‌تواند حرف بزند و می‌تواند فریاد بکشد و بگوید که ظُلم و زور را نمی‌پذیرد.

سحرگاهان همافران اعدام می‌شوند
سحرگاهان همافران اعدام می‌شوند