سفرنامه از سوریه تا روسیه (با رویکرد فرهنگی و آموزشی)-

سفرنامه از سوریه تا روسیه (با رویکرد فرهنگی و آموزشی)

معرفی کتاب سفرنامه از سوریه تا روسیه (با رویکرد فرهنگی و آموزشی)

بخش هایی از متن کتاب

پیش از آن‌که به نخستین سفر خارجی خود در فاصله‌ی خرداد تا مهرماه 1362 به سوریه و لبنان بروم خیلی علاقه مند بودم که بدانم یک کشور خارجی چگونه است؟ فرهنگ مردم، آموزش در مدارس و دانشگاه‌ها و معماری و شهرسازی و هنر آن‌ها در زمینه‌ی نقاشی و مجسمه سازی، موزه‌های آن‌جا در مقایسه با کشور خودم در چه جایگاهی قرار دارند؟ وقتی شرایط رفتن به سوریه و لبنان فراهم شد هزار رکعت نماز نذر کردم که این سفر انجام شود و پس از توفیق رفتن به آن سفر هزار رکعت نماز را در مدت سه ماه و بیست روز اقامت خود در آن دو کشور بجا آوردم. یکی از دستاوردهای ارزشمند این سفر یادگرفتن مکالمه‌ی عربی بود.

عشق من به زیارت خانه‌ی خدا به حدّی بود که وقتی از مقابل سازمان حج و زیارت در خیابان آزادی در تهران می‌گذشتم از خدا به خودش شکایت می‌کردم که چرا توفیق زیارت خانه‌اش را نداشته‌ام و همراه با حافظ می‌خواندم که:

زان یار دلنوازم شکری است با شکایت          گر نکته دان عشقی بشنو تو این حکایت

پس از دعاهای فراوان در تابستان 1375 توفیق تشرف به خانه‌ی خدا را همراه همسرم یافتم و در قرعه کشی ثبت نام عمره‌ی مفرده توانستیم با فروش طلاهای همسرم مبلغ چهارصد هزارتومان فراهم نموده و به حج عمره برای مدت دو هفته راهی کشور عربستان سعودی شویم.

آنقدر شوق دیدار کعبه را داشتم که اصلاً به این شعر مولانا توجه نداشتم که می‌فرماید:

ای قوم به حج رفته کجائید کجائید؟                معشوق همین جاست بیائید بیائید
معشوق تو همسایه‌ی
دیوار به دیوار                در وادیه سرگشته شما در چه هوائید؟

پس از بازگشت از عمره‌ی مفرده در مهرماه همان سال مأموریت به کشور قطر جهت تدریس در مدارس ایرانی را خداوند به من ارزانی داشت که دو سال اقامت در قطر تجربیات ارزشمند علمی آموزشی و فرهنگی برای من و خانواده‌ام را به دنبال داشت. در قطر بود که فکر ادامه‌ی تحصیل در هندوستان در من تقویت شد و از همآن‌جا ویزای هندوستان را گرفتم و پس از پایان مأموریت و بازگشت به ایران، راهی هندوستان شدم تا ببینم که طوطی علم در هندوستان چه رنج و مرارتی را می‌طلبد. پس از این سفر که در ماه مبارک رمضان سال 1377 رخ داد یازده سفر دیگر در مدت هفت سال از سال 1377 تا 1384 که سال اخذ مدرک دکتری من بود خداوند نصیبم گردانید. در لابلای این سفرها دو سفر پاکستان از راه زمینی برایم تجربیات ارزشمندی را داشت به ویژه که موفق به زیارت مزار اقبال لاهوری در لاهور مرکز ایالت پنجاب پاکستان و در نزدیکی مرز هند و پاکستان، شدم. وقتی با مردم پاکستان معاشرت می‌کردم به کلی با آنچه که می‌شنیدم متفاوت بود. مردمانی خوب و خونگرم و بخصوص نسل جدید آن‌ها با اخلاق و باسواد بودند. در این چهارده سفر به هند و پاکستان با زبان اردو آشنا شدم. مقداری هم زبان مالایی از دانشجویان اندونزیایی مقیم هند آموختم. در سال‌های تحصیل در هند علاوه بر دانش، مدارا و نشاط و امید به زندگی را از مردمان خوب هندوستان آموختم.

فهرست مطالب

پیشگفتار
فصل اوّل : گروه برادران
فصل دوم : در اقلیم روشنایی
فصل سوم : در کنار خلیج فارس
فصل چهارم : خال هندو
فصل پنجم : روز جهانی فلسفه
فصل ششم : دیدار دلاوران
فصل هفتم : دیدار خداوندگار
فصل هشتم : سرزمین لبخندها
فصل نهم : سفر نوروزی به شرق
فصل دهم : به همین سادگی
فصل یازدهم : دیدار به سن پطرزبورگ
فصل دوازدهم : در خانه پاراجانوف

آیکون موضوعات موضوعات

سفرنامه
سفرنامه از سوریه تا روسیه (با رویکرد فرهنگی و آموزشی)
سفرنامه از سوریه تا روسیه (با رویکرد فرهنگی و آموزشی)