
میکروب حسادت
معرفی کتاب میکروب حسادت
روزی روزگاری، یک فروشگاه نانوایی و شیرنی پزی کوچک و مشهور به نام «نانوایی و شیرنی پزی امیلیس» وجود داشت. هر روز مشتریان برای خرید از آن مجبور بودند در صف های طولانی منتظر بمانند تا نوبتشان بشود.
امیلیسِ نانوا، و بِکیم دستیارش، معمولاً هنگام پخت و تهیه ی نان با مواد مورد نیاز صحبت می کردند: با آرد، شکر، پنیر، نمک، روغن زیتون، خمیرمایه، کره، کشمش، کنجد، و بقیه ی مواد. بکیم و امیلیس باهم یک گروه عالی بودند؛ با یکدیگر خوب کار کرده و همیشه به هم کمک می کردند....
منابع
موضوعات
داستان و رمان ایرانی
