
قصه های شیرین مادربزرگ
معرفی کتاب قصه های شیرین مادربزرگ
این کتاب مجموعه ایست از داستان های کوتاه
سالها پیش در دهکدهای کوچک هیزم شکن فقیری زندگی میکرد. او و همسرش در یک کلبه جنگلی زندگی میکردند، پولی که هیزم شکن بدست میآورد آنقدر کم بود که گاهی مجبور بودند روزها بدون غذا سپری کنند.
روزی هیزم شکن در حالی که هیچ غذایی نخورده بود تصمیم گرفت تبرش را بردارد و برای جمع آوری هیزم به جنگل برود. او در راه جنگل به درختی رسید و شروع به بریدن شاخههایش کرد. کنار درخت برکهای عمیق قرار داشت. نور خورشید بسیار گرم بود و هیزم شکن در حالی که زیر لب میگفت عجب روز گرمی است، عرق ریزان و به سختی شروع به بریدن یکی از شاخهها کرد که ناگهان از شدت گرسنگی سرش گیج رفت و تبر او داخل برکه افتاد....
فهرست مطالب
هیزم شکن و تبرش
مومو و پری مهربان
گرگ و چوپان دروغگو
گاو آبی
دو خواهر
تخم مرغهای گران قیمت
مرد ماهیگیر و خرس قهوهای
کلاغ فداکار
سه آرزو
ببر باهوش
کوتاهتر وکوتاهتر
پرندۀ دانا
زن گل فروش و پسرش
دو دوست
چهار همسفر
منابع
موضوعات
داستان و رمان ایرانی
