سلطان باتری-

سلطان باتری

معرفی کتاب سلطان باتری

منتشر شده در ماهنامه ادبیات داستانی چوک شماره 25 سال 91

داستانی کوتاه از آراویند آدیگا (نویسنده کچل خوشتیپ رمان ببر سفید) که اولین بار در سال 2008 در گاردین منتشر شده است.

با قدم‌های تند به سمت گنبد درگاه می‌رفت، زیر یک بازو چهارپایه چوبی تاشو بود و در دست دیگرش یک کیف قرمز با آلبوم عکس و چند شیشه قرص سفید. به درگاه رسید و در امتداد دیوار و بی‌توجه به صف طولانی گداها راه رفت: چند جذامی روی لته‌هایی نشسته بودند، مردهایی با دست‌ها و پاهای ناقص، مردهایی با صندلی‌های چرخدار و باندهایی که چشم‌ها را پوشانده بود، و یک موجود عجیب‌الخلقه، با زائده‌های قهوه‌ای رنگ مثل بازوهای فُک به جای دو دست، پای چپ سالم و تکه قهوه‌ای باقیمانده از پای چپ؛ او با چشم‌هایی خالی و خیره، به نیمه چپ بدنش تکیه داده بود و باسنش مثل حیوانی زیر شوک الکتریکی، مدام می‌لرزید و می‌گفت: «الله! الله! الله! الله!»

از کنار این تجسم دردآور انسانی گذشت، و به پشت درگاه رفت.

سلطان باتری
سلطان باتری